89/11/12
9:12 ع
اول می گویم که انقلاب و مردمند که بیشترین تلفات را از اختلافات سیاسی می دهند و به همین دلیل به خودم حق می دهم تا بعنوان کسی که خود را جزء مردم می داند وهیچ انتفاعی از جانب داری به هیچ جریانی نداشته است، مطالبی را بیان نمایم:
کلام اولم متوجه خودمان است که کسانی را روانه ی مجلس کرده ایم که بیش از حرمت رهبری و مردم به فکر اینند که نه فقط در حرف که در عمل در رأس امور باشند، برای این کار لازم می دانند بعضی وقتها حتی به رهبری و مردم هم نه بگویند و بعضی اوقات هم کمر دولت را بشکنند. برخی از این نمایندگان در زمانی که بدترین اهانت ها به امام و نظام و رهبری و رأی مردم شد، نشستند و رگ گردنشان بیرون نزد! اما امروز مثل اینکه غیرتشان ورم کرده بود تا دولت بفهمد که مجلس با کسی شوخی ندارد.
کلام دوم متوجه رییس جمهور است که بعد از 5-6 سال هنوز متوجه ی شرایط مجمع تشخیص و مجلس نشده است که نامه نگاری می کند. حال این که به جای این نامه نگاری ها باید ظرفیت و تحمل خود را بالا ببرد و دم نزندن را بیاموزد. رییس جمهور ما باید بیاموزد که در مجمع بنشیند، باید بتواند بیش از پیش سایه ی سنگین کبر و غرور برخی دیوانگان قدرت را به خاطر مردم تحمل کند، و البته بدون این که ناامید شود، با آرامش استقامت کند.
کلام سوم متوجه نمایندگان مجلس است تا بدانند که مجلس اگر چه در رأس امور است اما باید خادم ملت باشد و خادم نباید به خاطر جایگاه خود، به مولای خود پشت کند. وقتی نماینده ای مانند زاکانی، به خاطر احساس توهین از سوی رییس جمهور، می ایستد و دوش به دوش احمد توکلی، به همان رییس جمهور می تازد، چه توقع از سایر چرب و شیرین چشیده های مجلس می توان داشت. کاش یک روز هم نمایندگان مجلس برای نفس خودشان با لباس پاکبان های شهرداری به سر کار می رفتند تا به جای تقویت نفس خود کمی تحقیرش نمایند. سؤال این که چرا از حرف حق یا فرضاً ناحق یک خادم ملت اینچنین بر خادم و مخدوم غضب می کنید. اگر خیلی وقت است که در جاده ها مسافرت نمی کنید، لااقل از مردمتان بپرسید که وضع جاده ها در دوره ی همین وزیر از کجا به کجا رسیده است و شاید هم معتقدید که وزیر راه فقط باید به فکر شما هواپیمانشینان باشد و الا من و امسال من که سالهاست پادر زمین داریم نه در هوا! راستی خوب است حتی برای ظاهرسازی هم نشده، طوری استیضاح می کردید که عقده های درونی از پس قسم حضرت عباس بیرون نمی زد.
کلام چهارم با آقاییست که از هدایتش ناامید شده ام، همویی که با اولین تبریک به کودتاگر، اورا شیر!!! کرد و به جان کشور انداخت، همویی که مدتهاست آب هم می خورد نیت سیاسی می کند، همویی که مبدع کلمه ی رقص سیاسی بود و خبره در فنونش، همویی که استاد حرکت در مه است و ماهیگیر رودهای گل آلود، همویی که آن قدر از پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری ناامید شده است که دلش نمی خواهد اصلا کشور رییس جمهور داشته باشد، همویی که مدتی است، نوچه ی هاشمی شده و هماهنگ کننده ی کسانی که انحراف های مشایی، رحیمی، کردان و کهریزک را بزرگترین مشکلات کشور دانستند و اعلام کردند و نگران اهانت به استوانه و هرم و مکعب بودند و حتی یکبار از استوانه زادگان و مکعب زادگان و هرم زادگان و مفاسد و فتنه های عظیمشان حتی قلم نفرساییدند. آری مخاطبم آقای ع-ل است، شاید لازم باشد کسی در مورد معاد برایت صحبت کند، در مورد حقانیت مرگ، حقانیت نکیر و منکر، حقانیت فشار قبر و حقانیت روز جزا. بیم دارم که تو هم 2-3 سال دیگر ادعای تقلب کنی! بیم دارم روزی پیوند تو و استکبار نیز در کوی و برزن جار شود! مثل اینکه اعلام کردی اگر جواب نامه ی رییس جمهور را نداده ای به خاطر دستور رهبری بوده تا خلاف شرع نکرده باشی، اما نگفتی که جای قلم و شمشیر را در دست و نیام عوض کرده ای، آری اگر خواستی همینطور به مردم بتاز و الته دین و دنیایت را هم بباز! و باور کن نه گفتار و نه رفتارت به خادمان ملت نمی ماند، که اگر می ماند حقیر به شخصه نوکر شما بودم همانطور که خودم را نوکر تمام خادمان ملت می دانم.
کلام پنجم با خداوند است و دعا. خداوندا تحمل را در خادمان مردم بیافزا! خداوندا از اصل افتادگان را به اصل بازگردان! خداوندا مغرضان و خائنان به مردم و انقلاب را اگر هدایت شدنی نیستند نیست و نابود بفرما!
میهمان عزیز شما ممکن است از سایت دیگری به اینجا لینک شده باشید، در صورت تمایل به صفحه ی اصلی وبلاگ مراجعه نمایید، مطالب وبلاگ به صورت مستمر به روز می شود.